Click to see the image after reading the text

Click to see the image after reading the text

 برای مشاهده تصویر - بعد از خواندن متن - بر روی دایره خاکستری کلیک کنید

 برای مشاهده تصویر - بعد از خواندن متن - بر روی دایره خاکستری کلیک کنید

Collision

The moment of understanding,
The moment of being understood,
is the moment of planting the seed,

      —On a surface
       filled with series of people,
       known with series of numbers,
       who write series of world’s versions
       within series of bubbles—

When a bubble,
collides with another in space-time.

 

twenty fourth of December
Milan

 

Collision

تصادم

لحظۀ دریافتن
لحظۀ دریافته شدن
انعقاد نطفه ­ای ­ست

روی یک صفحه_            
پر از یک سری آدم               
 با یک سری شماره               
 درون یک سری حباب               
  _مشغول تالیف یک سری نسخه از جهان               

که تصادم اندام یک حباب
با دیگری در فضا-زمان مایه می­زند.

تصادم

لحظۀ دریافتن
لحظۀ دریافته شدن
انعقاد نطفه ­ای ­ست

روی یک صفحه_            
پر از یک سری آدم،            
 با یک سری شماره،            
 درون یک سری حباب،            
  _مشغول تالیف یک سری نسخه از جهان            

که تصادم اندام یک حباب
با دیگری در فضا-زمان مایه می­زند

تاریکی

نشسته بودم وسط یه سری شمع؛ هر کدومشون که خاموش می شد هوا رو یه نمه تاریک تر می کرد. می دونی جالبیش چیه؟ وختی یه شمعی خودش تموم میشه خیلی باکیت نیست، چون می دونی هر شمعی یه روزی تا آخرش می سوزه دیگه. ولی وقتی یکیشون یهویی خاموش میشه همه چی فرق می کنه. همونجوری که دارم یه بسته شمع به لیست خریدام اضافه می کنم با خودم فکر می کنم شاید واس خاطر همینه که یه سری از آدما اینهمه از تاریکی می ترسن. لابد یه روزی، یه جایی اونقدری همه چی براشون تاریک شده که دیگه نتونستن هیچ شمعی بخرن
 

یک سپتامبر
رشت

تاریکی

نشسته بودم وسط یه سری شمع؛ هر کدومشون که خاموش می شد هوا رو یه نمه تاریک تر می کرد. می دونی جالبیش چیه؟ وختی یه شمعی خودش تموم میشه خیلی باکیت نیست، چون می دونی هر شمعی یه روزی تا آخرش می سوزه دیگه. ولی وقتی یکیشون یهویی خاموش میشه همه چی فرق می کنه. همونجوری که دارم یه بسته شمع به لیست خریدام اضافه می کنم با خودم فکر می کنم شاید واس خاطر همینه که یه سری از آدما اینهمه از تاریکی می ترسن. لابد یه روزی، یه جایی اونقدری همه چی براشون تاریک شده که دیگه نتونستن هیچ شمعی بخرن


 

یک سپتامبر
رشت

تصادم

لحظۀ دریافتن
لحظۀ دریافته شدن
انعقاد نطفه­ ای­ ست

روی یک صفحه_
پر از یک سری آدم،
 با یک سری شماره،
 درون یک سری حباب،
_مشغول تالیف یک سری نسخه از جهان

که تصادم اندام یک حباب
با دیگری در فضا-زمان مایه می­زند

 جریان از چه قراره؟ اینجا کلیک کن

 جریان از چه قراره؟ اینجا کلیک کن

Other Projects

Cubic HingeAn Undoable Piece of Paper

Musaics - DuplicateProject type

The Pitch DarkArchiLiterature Series

A Simple MosquePraying Inside a Machine

[A]Matrix - DuplicateA Matrix of Reconstruction For Amatrice

The Paddy FieldArchiLiterature Series

The 7-38-55 RuleArchiLiterature Series

Blindly WhiteArchiLiterature Series

Invisible ScreenArchiLiterature Series

CinemArchCar As a Heterotopia in "Good Will Hunting"

InceptogramOne... Two... Three... Action!

ArchiLiteratureProject type

Rasht AirportStructure As The Focal Point

Layers of PerceptionArchiLiterature Series

The CircusArchiLiterature Series

Cut And PasteArchiLiterature Series

The KeeperArchiLiterature Series

Parallel UniversesArchiLiterature Series

The First Five SecondsArchiLiterature Series

MonologueArchiLiterature Series

The Eyes [2]ArchiLiterature Series

PLATINUM School of ArchitectureLaboratory of Composition!

The Eyes [1]ArchiLiterature Series

The CirclesArchiLiterature Series

The Bentwood ChairArchiLiterature Series

Red Fire[Station]Detail Matters!

Five Minutes More!ArchiLiterature Series

A Hole, One Centimeter In DiameterArchiLiterature Series

Four Mirrors Facing Two by TwoArchiLiterature Series

Houman Riazi © 2020  All Rights Reserved.

error: Content is protected !!